هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر عشق و ارادت خود را به معشوق بیان میکند و او را قبلهگاه خود میداند. او از عشق زمینی به عنوان راهی برای رسیدن به حقیقت یاد میکند و سنتهای مذهبی را در برابر عشق خود ناچیز میشمرد. شاعر همچنین از زندگی در کنج دیر مغان و دوری از تظاهر و ریا سخن میگوید.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عرفانی و عاشقانهای است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد. همچنین، برخی از اشارات به مفاهیمی مانند مینوشی و دیر مغان ممکن است برای سنین پایینتر مناسب نباشد.
شمارهٔ ۱۸۸
کنون که قبله ی من روی آن نگارین است
سجود پیش رخ او کنم که راه این است
نماز من چو در این قبله طاعت است و قبول
ز خاک قبله ی خود ساختن چه آیین است
چو روی دوست بود فارغم ز قبله ی غیر
اگر چه کفر تو باشد ولی مرا دین است
چو دیر هست چه جویم نشان صومعه باز
که کنج صومعه ها مسکن مساکین است
نگنجد این سخن اندر دهان ناقص عقل
که این سخن نه برازای مرد خود بین است
نزاری و می و معشوق و کنج دیر مغان
طریق عاقل و مجنون بی غرض این است
سجود پیش رخ او کنم که راه این است
نماز من چو در این قبله طاعت است و قبول
ز خاک قبله ی خود ساختن چه آیین است
چو روی دوست بود فارغم ز قبله ی غیر
اگر چه کفر تو باشد ولی مرا دین است
چو دیر هست چه جویم نشان صومعه باز
که کنج صومعه ها مسکن مساکین است
نگنجد این سخن اندر دهان ناقص عقل
که این سخن نه برازای مرد خود بین است
نزاری و می و معشوق و کنج دیر مغان
طریق عاقل و مجنون بی غرض این است
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.