۲۷۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۹۴

چون جزو نیست ای همه پس چیست
گر همه اوست پس همه کس کیست

برو و جان بدو سپار و بمان
ورنه بی او چه گونه خواهی زیست

هر چه او نیست نقدِ وقت همه
انتظارِ پریرو وعدۀ دی ست

عالمِ آفرینشِ مخلوق
منزلِ جنّ و انس و دیو و پری ست

ما در آن عالمیم مستغرق
کز دو عالم منزّه است و بری ست

واحدِ مطلق است و هر چه جزو
همه دیگر منافقی و دوئی ست

وَحدهُ لاشریکَ له گفتند
پس موحّد چه کارۀ ثنوی ست

علّتِ علمِ تست عادتِ تو
ورنه چندین حجاب و شبهت چیست

بت پرستی و بت گری یارا
چیست دیگر همه منی و توئی ست

توبه زاری مبین نزاری را
دل و پشتش به حبِ آل قوی ست

آن که [او] بی حجاب می گوید
اعتقادش به اهلِ بیتِ نبی ست

پادشاه است بر ممالکِ فضل
زان که مملوکِ خاندانِ علی ست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۹۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.