۳۰۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۸۴

ترا که صحبت اهل دلی نکرده فتوح
بقای خضر چه دانی چه بود و کشتی نوح

شود چو چشمه خورشید نور بخش دلت
گرت ز جام صفا می دهند وقت صبوح

چو راح در سرت افتد به راه عقل مرو
که راح آفت عقل آمده ست و راحت روح

خوش است مستی و رندی بیا و می در ده
که ما ز زهد و ورع توبه کرده ایم نصوح

رعایت دل عشّاق کن که وقت نیاز
جهان خراب کند گوشه دل مجروح

مرا به شرح مگو کین بهشت و آن دوزخ
که مرد اهل ز دیوانه نشنوند مشروح

لطیفه های نزاری نگر زخمریّات
چه می کنی زمقامات مادح و ممدوح
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۸۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.