هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه بیانگر احساسات شاعر نسبت به معشوق است. او از اسارت دل در دام عشق، ناتوانی در برابر جذبه‌های معشوق، و آرزوی وصال سخن می‌گوید. شاعر با استفاده از استعاره‌هایی مانند «دام»، «صید»، و «کمان» عمق احساسات خود را نشان می‌دهد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عاشقانه عمیق و استعاره‌های پیچیده است که درک آن‌ها ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند «گناه دیدۀ شوخ» یا «کشتن از محبت» ممکن است نیاز به بلوغ عاطفی برای درک صحیح داشته باشند.

شمارهٔ ۴۰۴

دلم به دامِ تمنّایِ عشق چند افتد
شکالِ پایِ من از عقل ناپسند افتد

گناهِ دیدۀ شوخ است این که هر ساعت
دلم چو صیدِ زبون در خمِ کمند افتد

چه خوش بنازم اگر دامنِ وصالِ فلان
به کام در کفِ چون من نیازمند افتد

چه سرو خوانمت آخر کدام نی شکری
بدین حلاوت ممکن بود که قند افتد

اگر به باغ درآیی ز رشکِ قامتِ تو
چو بید ولوله بر عرعرِ بلند افتد

اگر مرا بکشند از محبّتِ تو چه باک
محال باشد اگر عشق بی گزند افتد

نزاریا به زه آور کمانِ آه و بنال
چنان که تیرِ فغانت به بیرجند افتد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۰۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.