هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از عشق و دلدادگی خود به معشوق می‌گوید. او از درد فراق و هجران سخن می‌گوید و از زیبایی‌های معشوق مانند جمال آفتاب و قامت سرو یاد می‌کند. شاعر از صبا می‌خواهد که پیامش را به معشوق برساند و از او می‌خواهد که به چشمانش بنگرد تا عمق عشق و سودای او را ببیند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار باشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به‌کاررفته در شعر ممکن است نیاز به درک ادبی بالاتری داشته باشد.

شمارهٔ ۴۲۶

یکی را دوست می دارم که چون من سد رهی دارد
ندانم تا ز حالِ من کم و بیش آگهی دارد

گرم سر می رود نتوانم از کویش گذر کردن
خداوندست و بر جان و دلم فرمان دهی دارد

خیالِ محض بین باری کزو وصلی طمع دارم
محال اندیش را سودا چنین بر ابلهی دارد

چو رشکِ آفتاب و غیرتِ سروست چون گویم
جمالِ آفتاب و قامتِ سروِ سهی دارد

که دیده ست آرزومندی چو من مظلوم کز هجران
درونی از شکایت پر ولی مغزی تُهی دارد

صبا گر فرصتی یابی بگو آرامِ جانم را
نزاری چشم بر راهت به امیّدِ بهی دارد

وگر باور نمی داری بیا بنگر به چشمِ خود
که از سودایِ شفتالوت رویِ چون بهی دارد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۲۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.