هوش مصنوعی: این شعر به توصیف قدرت و تأثیر عشق بر زندگی شاعر می‌پردازد. عشق در این متن به عنوان نیرویی غالب تصویر شده که بر عقل، هوش، نام و ننگ، و حتی شکوه سلطنت غلبه می‌کند. شاعر از دست دادن کنترل بر زندگی خود را به دلیل عشق بیان می‌کند و احساساتی مانند مستی، خودبینی، و تسلیم را تجربه می‌کند. در نهایت، عشق او را به سمت فطرت و آشنایی با حقایق عمیق‌تر سوق می‌دهد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات ممکن است برای خوانندگان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۴۳۲

عشق آب از روی کارم می برد
رونق از صبر و قرارم می برد

رازپوشی می کند وز عقل و هوش
نام و ننگ و فخر و عارم می برد

هیبت عشق از شکوه سلطنت
دست و دل از کار و بارم می برد

می نهد اسرار با من در میان
وایه من از کنارم می برد

روزگاری در محیط وهم خویش
غرق بودم با کنارم می برد

هرچه فی الجمله پسند عشق نیست
از نهان و آشکارم می برد

جان و دل خود برد و در بازار سر
غیر سودا هر چه دارم می برد

مستی ای می آرد وخودبینی ای
از دماغ هوش یارم می برد

عقل را از خاطر مشغول من
تا دگر یادش نیارم می برد

قاید تسلیم را بر من گماشت
تا به یغما رخت و بارم می برد

آشنایی می دهد فطرت به من
با سر آن روزگارم می برد

آمده ست ام سال و رغم عقل را
با سر پیمان پارم می برد

از بخار خمر بودم سر گران
ساقی فطرت خمارم می برد

از نزاری باز می گیرد مرا
زاریی آخر که زارم می برد
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۳۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.