هوش مصنوعی: این متن بیانگر درد و رنج عاشقی است که از معشوق خود دور افتاده و به رغم تمام سختی‌ها و جفاها، وفاداری خود را حفظ می‌کند. شاعر از عشق ناگزیر، اسارت در دام معشوق، و بی‌اعتنایی به دنیا و نام و ننگ سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج عشق و جفا ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

شمارهٔ ۴۷۲

کسی که هم چو من از پیش یار بگریزد
سزا همین بودش کز دو دیده خون ریزد

غبارناکم از او ور نه بیم دشمن نیست
که مبتلای حبیب از بلا نپرهیزد

ضرورت است گرفتار عشق را که جفا
به اختیار تحمل کند نه بستیزد

نه ممکن است خلاصی به هیچ وجه آن را که
به دام زلف کمند افکنی در آویزد

کسی که ذوق مقامات عشق یابد باز
محال باشد اگر باهوس در آمیزد

محبّ صادق اگر خاک می شود ایام
ز کوی دوست به طوفانش برنینگیزد

غلام همت آنم که در وفای کسی
فرو نشیند و از نام و ننگ برخیزد

علم به کوی خرابات میزنند زین پس
نزاریی که دم از عالم صفا میزد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۷۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۷۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.