هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از عشق و دلدادگی سخن می‌گوید و به تأثیر نگاه معشوق بر دل و جان عاشق اشاره دارد. شاعر از اسارت دل در دام عشق، بی‌اعتنایی به دنیا و لذت‌های آن، و برتری لحظه‌های دیدار یار بر همه نعمات بهشتی می‌سراید. همچنین، تضاد بین عشق و عقل، و ناتوانی در ابراز راز دل به غیر معشوق را بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی موجود در شعر برای درک و تجربه نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۶۳۷

ما را به دام عشق درافکند دیده باز
باری نکردمی به کس این شوخ دیده باز

بی‌چاره دل ز دیده گرفتار می‌شود
ای دیده چند گویمت آخر نظر مباز

دل خود برفت و جان برود نیز لامحال
آنجا که از نظر نرود هیچ احتراز

آری چه دل چه سر که همه کاینات را
مقدار نیست در نظر یار پاک باز

در عشق فتنه باشد و در عقل عافیت
آری ولی کجا به حقیقت رسد مجاز

عیب و هنر یکی نشود پیش مدعی
تا ننگرد به دیدهٔ محمود در ایاز

ما همچو حلقه بر درو خوش در حرم رقیب
حیف است دست مردم کوته نظر دراز

گفتم که با فراق شکایت کنم ز وصل
هرگز که کرد سینهٔ دشمن محلِّ راز

صد ساله از مطالعهٔ خلد خوش‌ترست
یک لحظه در مشاهدهٔ یار دل نواز

مشرق ز قبله باز ندانم که در خیال
مستغرقم چه گونه به مسجد برم نماز

من خود به جان دوست که هرگز نخواستم
از بی‌نیاز حور و قصور و نعیم و ناز

پر کن قدح بده به نزاری که مست عشق
از دوزخ ایمن است و ز فردوس بی‌نیاز
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۳۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.