هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از ناامیدی و انتظار طولانی برای یاری و وصل معشوق می‌گوید. او از روزگار ناسازگار و بی‌وفایی معشوق شکایت دارد، اما همچنان امیدوار است. با وجود رنج‌های فراوان، عشق و انتظارش پایدار است و از معشوق می‌خواهد که رعایت حال او را بکند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه، ناامیدی و انتظار است که درک آن‌ها برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و زبان شعری ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.

شمارهٔ ۶۵۱

امید بستم و نگشاد هیچ کار هنوز
در اوفتادم و یاری نکرد یار هنوز

گذشت عمرم و بختم نشد موافق طبع
که برخلاف مرادست روزگار هنوز

میان قلزم هجرم غریق و نیست پدید
کنار وعده و پایان انتظار هنوز

به هیچ خوف و رجا منقطع نخواهد شد
امیدم از شرف وصل آن نگار هنوز

کجایی ای که بکشتی ز انتظار مرا
جهان بگشت و فریب تو برقرار هنوز

ز خون دیده برآمد کنار تا به میان
نیامده ست میان تو در کنار هنوز

روا بود که تو نامهربان وفا نکنی
به یک قبول پس از وعدهٔ هزار هنوز

رعایتی اگرت دل دهد توانی کرد
به دست مرحمت توست اختیار هنوز

پس از هزار جفا مقدم نزاری بین
که هست بر سرعهد تو استوار هنوز
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۵۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۵۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.