هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از نزار قبانی، عشق، رنج‌های آن و وابستگی به شراب را به تصویر می‌کشد. شاعر از عشق به عنوان مسیری پر از خطر یاد می‌کند که تنها راه چاره، گریستن و نوشیدن شراب است. او از عشق به عنوان نیرویی قدرتمند یاد می‌کند که حتی پس از مرگ نیز باقی می‌ماند.
رده سنی: 18+ اشاره به مصرف شراب و مفاهیم عرفانی پیچیده که ممکن است برای مخاطبان جوان قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۶۵۴

آخر ای دل چیست چندین رستخیز
عشق و میدان و تو ای غافل گریز

از صراط عاشقان پرهیز کن
نیست آنجا جز گذر بر تیغ تیز

چارهٔ دیگر نداری جز همین
اشک در دامان و می در جام ریز

دست در نای صراحی زن به عشق
چون مؤذن بانگ بردارد که خیز

ای که در بستان جانم شاخ مهر
دست در هم داده چون بیخ فریز

هم چنان بوی محبت می‌دهد
چون شود در گِل عظامم ریزریز

بوی خون آید ز خاک مست من
ای عجب گر در نشورد خاک نیز

ای نزاری هم صبوری ممکن است
نه ز اصل اصفهان خیزد حجیز
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۵۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.