هوش مصنوعی: شاعر در این متن از حسرت روزگار گذشته و دوستان از دست رفته می‌گوید. او از ناپایداری دنیا، نیرنگ‌های ابلیس و تسلط هوای نفس بر عقل خود شکایت دارد. همچنین، از بی‌وفایی زمانه و بی‌ثمر بودن تلاش‌هایش در برابر تقدیر سخن می‌گوید. در نهایت، او از گفتن درباره ستارگان و فلک دست می‌کشد و از انجمن می‌خواهد که گواهی بر این سخنانش بنویسد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از اشارات تاریخی و اساطیری (مانند ابلیس و بلقیس) ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۶۶۷

دریغ صحبت یاران و دوستان انیس
دریغ عمر گرامی و روزگار نفیس

مدارِ دور به هم برزد استقامتِ من
ز گفته‌های شنیع و ز کرده‌های خسیس

مگر شنیده نبودم که در بهشت برین
به مکر و شعبده با بوالبشر چه کرد ابلیس

هوای هاویه بر من مگر مسلّط شد
که شد مدبّر عقلم مسخّر تلبیس

زمانه داشت مجنّس حساب ما یک‌چند
کنون به تفرقه خطّی نهاد بر تجنیس

امید نیست که باز آورد به هیچ سبیل
بریدِ باد نسیمی ز روضهٔ بلقیس

به بی معامله سودا چه می‌پزند کسان
که نیست نقد وفایی زمانه را در کیس

تراب و رمل به سر بر چه سود اگر ریزم
چو در مقامه ی هفتم دوباره شد اِنکیس

چو احتراق زحل جان من بسوخت چه سود
ز استقامت تیر و سعادت برجیس

تراب بر سرِ من گر سرم فرود آید
به هندویی که بر افلاک و انجم است رئیس

نزاریا که نگویم دگر ز انجم و چرخ
خطی چنین به گواهی انجمن بنویس
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۶۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.