هوش مصنوعی: این متن شعری است که از ظهور ماه نو و پایان ماه صیام (رمضان) سخن می‌گوید. شاعر از ساقی می‌خواهد به تشنگان آب بدهد و به زیبایی‌های طبیعت و می اشاره می‌کند. سپس به بحث‌های فقهی و اخلاقی می‌پردازد، از جمله حلال و حرام بودن برخی اعمال و مقایسه‌ای بین غلام و خواجه. در پایان، شاعر خود را غلام آن غلام می‌خواند و بحث را به پایان می‌رساند.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عرفانی، فقهی و اخلاقی است که درک آن‌ها نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک دارد. همچنین، برخی اشارات فلسفی و انتقادی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۷۹۱

ماهِ نو بنمود رخ سار از غمام
ساقیا عید آمد آخر شد صیام

تشنگان را آب ده آبی کزو
بر سر آید شعلۀ آتش زجام

عکس می یاقوتِ رمّانی کند
گرفتند بر صفحۀ سنگِ رخام

آبِ آتش گونه گر بر کف نهند
باز نوشد مفتیِ صاحب کلام

بس که انگشتِ پشیمانی گزد
کآبِ حیوان را چرا گفتم حرام

از فقیه این جا سؤالی می کنم
گر غلامی پخته باشد خواجه خام

بایدش گفتن ضرورت در جواب
خواجه ناقص باشد و کامل غلام

پس اگر لالایِ او می می خورد
واونه، نزدیکِ خرد کامل کدام

مالِ ایتام از چه شد بر وی حلال
بر غلام از چه حرام آمد مُدام

بر نزاری گو ملامت می کنید
من غلام آن غلامم والسلام
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۹۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.