هوش مصنوعی: متن بالا بر ضرورت دوری از دل‌ستانی و وداع با جان تأکید دارد. شاعر بیان می‌کند که جدایی از یار مهربان مانند عذاب دوزخ است و درمان دردها در روی آوردن به دوست و پشت کردن به دنیا است. همچنین، او از زیبایی‌های طبیعت و دوستان یاد می‌کند اما تأکید دارد که سفر و امتحان کردن برخی کارها مناسب نیست. در نهایت، شاعر هشدار می‌دهد که در برابر قوی‌ترها نباید دست به مبارزه زد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و اخلاقی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، برخی از مضامین مانند وداع با جان و عذاب دوزخ ممکن است برای کودکان قابل هضم نباشد.

شمارهٔ ۹۶۸

ضرورت است جدایی ز دل ستان کردن
به خویشتن که تواند وداع جان کردن

مرا قبول نمی باشد ارکسی گوید
که خو زهم دم دیرینه وا توان کردن

چه خوش ترست علی رغم جان دشمن را
نظر به روی دل آرای دوستان کردن

عذاب دوزخ اهل دل ار بدانی نیست
مگر مفراقت یار مهربان کردن

بگویمش که دوا چیست هر که می خواهد
که رو به دوست کند پشت بر جهان کردن

مرا مگوی که بستان خوش است و بلبل مست
خموش باز نمی باشد از فغان کردن

غنیمت است تو باری برو که خاطر ما
نمی رود به تماشای بوستان کردن

کسی رود به تفرج که رغبتش باشد
نظر به یاسمن و باغ و ارغوان کردن

هزار بار بگفتم نزاریا که سفر
نه کار توست نباید که امتحان کردن

مجال زور نباشد به لاف گاه قوی
خطاست دست به سر پنجه در میان کردن
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۶۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۶۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.