هوش مصنوعی:
شاعر از درد و رنجی میگوید که فصّاد (حجامتکننده) با نشتر زدن به رگهایش ایجاد کرده است. او احساس میکند که خون از رگهایش روان شده و این خون را با دل خود اشتباه گرفته است، زیرا رگی که با جانش پیوند داشت، اکنون آزرده شده است.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به خون و رنج میتواند برای برخی از افراد ناخوشایند باشد.
شمارهٔ ۱۵۸
فصّاد چو بررگ تو نشتر بگماشت
خون در تن ازین تغابین نگذاشت
خون دید روان از رگ تو دل پنداشت
کازرده شد آن رگی که با جانم داشت
خون در تن ازین تغابین نگذاشت
خون دید روان از رگ تو دل پنداشت
کازرده شد آن رگی که با جانم داشت
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب: رباعی
تعداد ابیات: ۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.