هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از درد فراق، عشق و اندوه سخن می‌گوید. او از شراب و مستی به عنوان نمادی برای فراموشی دردها استفاده می‌کند و از بی‌وفایی دنیا و دو رنگی مردم شکایت دارد. همچنین، شاعر به وطن و فراق از آن اشاره می‌کند و از عشق و اشتیاق به معشوق و وطن می‌سراید. در پایان، او از موسیقی و آواز به عنوان تسلی‌بخش دردها یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاشقانه، اجتماعی و فلسفی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، اشاره به شراب و مستی ممکن است برای گروه‌های سنی پایین‌تر نامناسب باشد.

شمارهٔ ۳۳

گو به ساقی، کز ایاغی، ترکن دماغی
زان شرابی که شب مانده باقی

ای نگارا، می گسارا، ما را بیاور
شمعی و شهدی اندر اطاقی

چرخ پرکین، دهر پر شور، هرگز ندارد
جز دو رنگی و رسم نفاقی

خیر عشاق، جمع مشتاق، چرا ندارید
شوری و شوقی و اشتیاقی

منزل یار، جای اغیار شد، برآرید
نالۀ الفراق الفراق الفراقی

از فراقش شد دلم خون، مطرباگو
به آواز ترک و حجاز و عراقی

من همیشه می ستایم ماه و مهرم
در کسوف و در خسوف و در محاقی

التفاتی کن به حالم ور نه از آن
در جهان بر زنم احتراقی

چرخ گردون دور وارون هرگز ندارد
بهر آزادگان جز نفاقی

ای وطن ما جمله از دل برکشیدیم
نالۀ الفراق الفراق الفراقی

در غیابت شد فراقت در مجلس ما
آتش افروز جان های باقی

چون نگریم خون نگریم کز صلح جویان
هیچ نامانده غیر از نفاقی

گو به عارف تعزیت باد بهر ایران
خوش به لحن حجاز و عراقی
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فع فاعلاتن
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۲ - باد خزانی
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.