هوش مصنوعی: این متن یک قصیده در مدح و ستایش فرمانده‌ای به نام بهاءدین است. شاعر با استفاده از تصاویر و استعاره‌های زیبا، قدرت، عدالت، و بخشندگی این فرمانده را می‌ستاید و تأکید می‌کند که مخالفان او هیچ‌گاه موفق نخواهند شد. همچنین، شاعر به تأثیر مثبت و جاودانه‌ی بهاءدین در جهان اشاره می‌کند و بیان می‌دارد که هیچ‌کس نمی‌تواند بدون اجازه‌ی او در جهان تصرف کند.
رده سنی: 16+ این متن شامل مفاهیم پیچیده‌ی ادبی و استعاره‌های عمیق است که درک آن‌ها نیاز به دانش ادبی و تجربه‌ی بیشتری دارد. همچنین، برخی از واژگان و ترکیبات ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۲۳

فرمانده اکابر دنیا بهاءدین
دوران جاه و عمر تو را انقراض نیست

تا آفتاب دولت تو ارتفاع یافت
کار مخالفان تو جز انخفاض نیست

از بس که چرخ مدح تو در دیده ها نبشت
بر دیده ها بجز ز سواد و بیاض نیست

در حل و عقد حبل متین است حکم تو
زان همچو رشته قدرش انتقاض نیست

گر هست در جهان اثری از شمایلت
جز نکهت ربیع و نسیم ریاض نیست

افتادگان صدمت قهر تو را دگر
تا نفخ صور هم طمع انتهاض نیست

رای تو رایضی ست که گردون تند را
بی جد و جهد او سمت ارتیاض نیست

قدر تو کوکبی ست که از آسمان ملک
تا صبح محشرش خطر انقضاض نیست

شب نیست تا زمانه که آبستن بلاست
کز زادن مراد تو اندر مخاض نیست

بی اذن تو زمانه تصرّف نمی کند
در کاینات اگر چه که مال قراض نیست

گر اعتراض کردم بر شعر دیگران
زان منقبض مشو که گه انقباض نیست

بیرون ز دولت تو چه چیز است در جهان
کز صد هزار وجه بر او اعتراض نیست

جاویذ زی که پیش عطاهای فایضت
بحر محیط بیش ز رشح حیاض نیست
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.