هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر به ستایش شخصی به نام عمادالدین می‌پردازد و او را به عنوان فردی قدرتمند، حکیم و تأثیرگذار در حفظ اسلام و حکومت توصیف می‌کند. شاعر از قدرت و هیبت عمادالدین، نقش او در دفع فتنه‌ها و حفظ قلمرو اسلام سخن می‌گوید و او را به گوهری گرانبها و دریایی از معانی تشبیه می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق ادبی و تاریخی است و درک آن نیازمند آشنایی با اصطلاحات و تشبیهات پیچیده شعری است. همچنین، ممکن است برخی از اشارات تاریخی و مذهبی برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۵۲

عمادالدین تو آن تقدیر حکمی
که با قدرت فلک را نیست مقدار

کشیده خط تو در دفع فتنه
به گرد خطه اسلام دیوار

فکنده هیبتت چون دور دایم
دوار اندر سر گردون دوار

عروس ملک را بربسته زیور
به دست درفشان و لفظ دُربار

تویی آن گوهر عالی که پیشت
فلک مانند خاکستر بود خوار

گر از خاک است گوهر پس چرا شد
ز نسلت گوهری دیگر پدیدار؟

چه می گویم تو دریایی و لابد
به در یا در بود گوهر سزاوار

مبادا کز تو ای دریای معنی
شود هر گز یتیم آن در شهوار

اگر چه این سخن بر جای خویش است
حدیث ما فرحنا یاد می دار
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.