هوش مصنوعی:
این متن شعری است که در آن شاعر از دوری از شخصی بزرگ (بهاء دین) و آرزوی خدمت به او سخن میگوید. او دوری از این شخص را برابر با دوری از عافیت و آرامش میداند و حال خود را در این دوری سخت توصیف میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عرفانی و ادبی پیچیده است که درک آن برای مخاطبان جوانتر دشوار بوده و نیاز به دانش ادبی و تجربهی بیشتر دارد.
شمارهٔ ۵۴
سر دفتر اکابر دنیا بهاء دین
از دولت تو تا به ابد انقلاب دور
عالم بر آفتاب بقای تو روشن است
بادا غبار حادثه زان آفتاب دور
گر حال من بپرسی و در خاطر آوری
تا در چه محنتم نبود از صواب دور
در آرزوی خدمت خاک جناب تو
مانم به تشنه ای که بماند ز آب دور
تا دورم از جناب تو دورم ز عافیت
خود عافیت چگونه بود زان جناب دور
از دولت تو تا به ابد انقلاب دور
عالم بر آفتاب بقای تو روشن است
بادا غبار حادثه زان آفتاب دور
گر حال من بپرسی و در خاطر آوری
تا در چه محنتم نبود از صواب دور
در آرزوی خدمت خاک جناب تو
مانم به تشنه ای که بماند ز آب دور
تا دورم از جناب تو دورم ز عافیت
خود عافیت چگونه بود زان جناب دور
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.