هوش مصنوعی:
این متن شعری است که در آن شاعر به ستایش قدرت، عدالت و لطف یک حاکم یا شخصیت برجسته میپردازد. او از تأثیرات شگفتانگیز این شخصیت در جنگ، عدالتخواهی و بخشندگی سخن میگوید و همچنین از دشمنیها و مشکلاتی که با آنها روبرو شده است. شاعر در نهایت از این شخصیت درخواست توجه و کمک میکند.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم پیچیده و استعاری است که درک آنها به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک نیاز دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند جنگ، دشمنی و عدالت ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین یا نامفهوم باشد.
شمارهٔ ۶۲
ایا شهی که ز آثار نعل شبرنگت
حسد برد به گه حمله صاحب شبدیز
تویی که بر تن خصم تو دِرع داوودی
ز رمح و تیغ تو پرویزنی بود خون بیز
چو ظلم بر در دروازه وجود رسید
ندای عدل تو بشنید بازگشت و گریز
ببرد چاشنی لطف تو به شیرینی
مزاج بی نمکی از جهان شورانگیز
اگر ز کین تو دندان خصم کنده شود
عجب نباشد از آن عزم تند و خنجر تیز
خدایگانا من بنده بر بساط ملوک
که جمله کم ز تو بودند و بیش از پرویز
به صد هنر قدری آبروی یافته ام
جهان ز حکم تو در نگذرد بگو که مریز
فلک به جام بلا شربتم از آن فرمود
که از عطای مزور نموده ام پرهیز
به سوی من نظری کن که بی سبب با من
جهان سفله به کین است و چرخ دون به ستیز
از آن زمان که فلک بر درت به پا استاد
زمانه بر سر بختم نشسته بود که خیز
کنون که خاک درت را ز اشک دیده من
به رنگ لاله برآورده چرخ رنگ آمیز
مرا به نزد تو بی پایمردی کرمت
برون ز حلقه در نیست هیچ دست آویز
حسد برد به گه حمله صاحب شبدیز
تویی که بر تن خصم تو دِرع داوودی
ز رمح و تیغ تو پرویزنی بود خون بیز
چو ظلم بر در دروازه وجود رسید
ندای عدل تو بشنید بازگشت و گریز
ببرد چاشنی لطف تو به شیرینی
مزاج بی نمکی از جهان شورانگیز
اگر ز کین تو دندان خصم کنده شود
عجب نباشد از آن عزم تند و خنجر تیز
خدایگانا من بنده بر بساط ملوک
که جمله کم ز تو بودند و بیش از پرویز
به صد هنر قدری آبروی یافته ام
جهان ز حکم تو در نگذرد بگو که مریز
فلک به جام بلا شربتم از آن فرمود
که از عطای مزور نموده ام پرهیز
به سوی من نظری کن که بی سبب با من
جهان سفله به کین است و چرخ دون به ستیز
از آن زمان که فلک بر درت به پا استاد
زمانه بر سر بختم نشسته بود که خیز
کنون که خاک درت را ز اشک دیده من
به رنگ لاله برآورده چرخ رنگ آمیز
مرا به نزد تو بی پایمردی کرمت
برون ز حلقه در نیست هیچ دست آویز
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.