هوش مصنوعی: شاعر در این متن از بی‌توجهی و بی‌مهری ممدوح (شخصی که مورد ستایش قرار می‌گیرد) شکایت می‌کند. او اشاره می‌کند که سال‌هاست در اشعارش از ممدوح تعریف می‌کند، اما در مقابل هیچ کمکی از او دریافت نکرده است. شاعر با طنز و کنایه بیان می‌کند که اگر در مجلسی از بخشش ممدوح سوال شود، مجبور است پنبه در گوش بگذارد. همچنین، او هشدار می‌دهد که اگر ممدوح به او توجه نکند، ممکن است به هجو (انتقاد تند) روی آورد، اما در عین حال نشان می‌دهد که حتی هجویات او نیز ارزشمند خواهند بود.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم پیچیده‌ای مانند مدح، هجو، و کنایه است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی نیاز دارد. همچنین، استفاده از طنز و انتقاد غیرمستقیم ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۸۰

بزرگوارا سالی زیادت است که من
به جام نظم می مدح تو همی نوشم

ندیده ام ز تو نانی چنانک بر گویم
نیافته ز تو چیزی چنانک در پوشم

به مجلسی که ز جودت مرا سئوال کنند
نهاد باید ناچار پنبه در گوشم

مباش غافل اگر چه من از شمایل خوب
حکیم سیرت و نیکو نهاد و خاموشم

به گاه نظم چو من بر سخن سوار شوم
کشند غاشیه اقران به عجز بر دوشم

به مدح و هجو همه کس گه شکایت و شکر
چو آفتاب بتابم چو بحر بخروشم

به مدح خویش مرا گر صلت همی ندهی
ازین حدیث نه غمگین شوم نه بخروشم

من ار ز هجو تو بیتی دو،برکسان خوانم
نهند تخته دیباهمی در آغوشم

به زر سرخ ز من چون هجای تو بخرند
رضا دهی که به نرخی تمام بفروشم؟
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.