هوش مصنوعی: شاعر در این متن از سال‌های طولانی دوری از وطن و تلاش بی‌ثمر خود می‌گوید. او تنها عدل و جود خداوند را می‌بیند و می‌شنود، اما با وجود ستایش خدا، غم و اندوه بر او چیره شده است. شاعر قصیده‌ای سروده و منتظر فرصتی است تا آن را به گوش بزرگان برساند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و ادبی است که درک آن برای کودکان دشوار است. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات پیچیده، مناسب مخاطبان با سطح درک بالاتر است.

شمارهٔ ۸۱

خدایگانا سالی زیادت است که من
به پای حرص به گرد عراق می بدوم

به چشم جز اثر عدل تو نمی بینم
به گوش جز خبر جود تو نمی شنوم

اگر چه تخم ثنای تو کشته ام لیکن
به داس غصه شب و روز ریش می دروم

قصیده ای دو کنون نظم کرده ام حالی
اگر بداست و گر نیک من بدان گروم

نشسته منتظر آنک فرصتی باشد
که آن به سمع مبارک رسانم و بروم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.