هوش مصنوعی: این متن شعری در مدح امام و مفتی به نام محیی الدین است. شاعر بیان می‌کند که با وجود سرودن چند قصیده در ستایش او، مشکلاتش حل نشده است. سپس اشاره می‌کند که فردی در حضور این امام توبه کرده و امام او را مورد خطاب قرار داده است. شاعر همچنین اشاره می‌کند که مردم با میل و رغبت به امام زر و جامه می‌دادند، اما وقتی شاعر چیزی برای شعر نگرفت، از امام درخواست بخشش برای شاعری خود می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم مذهبی و اجتماعی پیچیده‌ای است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از واژه‌ها و مفاهیم به کار رفته نیاز به دانش زبانی و فرهنگی بالاتری دارند.

شمارهٔ ۹۳

امام عالم و مفتی وقت محیی الدین
تویی به اسب و رخ از کاینات گشته فره

به مدح تو دو سه نوبت قصیده ها گفتم
نکرد سعی تو از کار من گشاده گره

ز پیش منبرت امروز مردکی بر خاست
که توبه می کنم از کرده ها تو گفتی زه

ز مردمان تو زر و جامه خواستی و همه
به طبع و طوع بدادند بی لجاج و سته

ز بهر شعر چو چیزی ندادیم باری
برای توبه که دادی ز شاعریم بده
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.