۲۸۷ بار خوانده شده
خدایگان اکابر بهاء دولت دین
تو را رسد به جهان سروری و سر داری
من از هوای تو خو باز چون توانم کرد؟
که با حیات من آمیخته ست پنداری
کلاه گوشه حکم تو از طریق نفاذ
ربوده از سر گردون کلاه جباری
به دولت تو سزدگر امیدوار شوم
که شاید ار به جوانان امیدها داری
نشاط کن غم مستی مخور که گاه طرب
اگر چه مست نمایی به عقل هوشیاری
دوام عمر تو باشد که آخرش نبود
سزد که کار مرا آخری به دیداری
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
تو را رسد به جهان سروری و سر داری
من از هوای تو خو باز چون توانم کرد؟
که با حیات من آمیخته ست پنداری
کلاه گوشه حکم تو از طریق نفاذ
ربوده از سر گردون کلاه جباری
به دولت تو سزدگر امیدوار شوم
که شاید ار به جوانان امیدها داری
نشاط کن غم مستی مخور که گاه طرب
اگر چه مست نمایی به عقل هوشیاری
دوام عمر تو باشد که آخرش نبود
سزد که کار مرا آخری به دیداری
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.