هوش مصنوعی: این شعر از درد فراق و عشق نافرجام سخن می‌گوید. شاعر از رنج هجران، بی‌گناهی خود در برابر عشق و ناتوانی در صبر می‌نالد. همچنین به قدرت عشق و تأثیر آن بر جان اشاره دارد و در پایان به مدح شاه‌زاده‌ای می‌پردازد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه‌ی عمیق و درد فراق است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده‌ی ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۶

باز بر جانم فراقت پادشاهی می کند
وانچ در عالم کشی کرد از تباهی می کند

شهر صبرم تا سپاه هجر تو غارت زدند
با من آن کردی که با شهری سپاهی می کند

بی گناهم کشت عشقت وای اگر بودی گناه!
حال چون بودی چو این در بی گناهی می کند؟

چشم تو دعوی خونم کرد و ابرو شد گواه
کژ چرا شد گرنه میلی در گواهی می کند

در غمم گفتی:صبوری کن!بلی،شاید کنم
هیچ جایی صبر اگر بی اب ماهی می کند

بر ظهیر این غصه کمتر نه که طبع او ز نظم
بر سپهر مهر مدح شاه ماهی می کند

شهریار شیر کینه نصرت دین بیشکین
آنک شمشیرش ز شیران کینه خواهی می کند
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.