هوش مصنوعی: این متن شعری است که از درد هجران، جفا و بی‌وفایی سخن می‌گوید. شاعر از رنج‌های عاطفی، دل‌شکستگی و ناملایمات زندگی شکایت دارد و با زبانی دردآلود، از بی‌عدالتی و سرنوشت بد خود گله می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاطفی عمیق و غمگین است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و صنایع ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۹

گر سر کیسه وفابندی
در دُرج سخن چرا بندی؟

روی هجران چنان ندانی خوب
کش جفا نیز بر قفابندی؟

لاشه لنگ دل ضعیف مرا
چند بر آخور جفا بندی

چشم بیگانگی گشادستی
تا دعا بر من آشنابندی

ماه نو شینی از کُلَه بنهی
سرو سیمینی ار قبا بندی

کمری لعل از اشک می سازم
کت میان نیست بر کجا بندی؟

نخورم آب بی غمت گرچه
در دلم آتش بلا بندی

سر جانم به سنگ غم مشکین
جهد کن تا شکسته را بندی

بر سر من قضای بد غم تو ست
تو چرا جرم بر قضا بندی؟
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.