هوش مصنوعی:
شاعر در این اشعار از عشق عمیق و دردناک خود سخن میگوید و بیان میکند که بدون معشوق، زندگی برایش پر از رنج و خون است. او تأکید میکند که هیچ چیز جز عشق معشوق در جانش نیست و اگر چیزی غیر از این باشد، آن را بیرون میکشد. شاعر همچنین از غم عشق و رنجهای ناشی از آن مینالد.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و غمگین است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای پیچیده ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد.
شمارهٔ ۸
من که هرشب بی خیالت دیده در خون کشم
حاش لله بار عشق دیگران را چون کشم؟
گر چو گردونم بگردانی به گرد این جهان
در سرآبم گر چو گردون ناله بر گردون کشم
ور درون جان من چیزی بود جز عشق تو
دست گیرم جان خود را زان میان بیرون کشم
چون ظهیری از غم عشقت ندارم دست را
چون شفق از پا گریبان دامن اندر خون کشم
حاش لله بار عشق دیگران را چون کشم؟
گر چو گردونم بگردانی به گرد این جهان
در سرآبم گر چو گردون ناله بر گردون کشم
ور درون جان من چیزی بود جز عشق تو
دست گیرم جان خود را زان میان بیرون کشم
چون ظهیری از غم عشقت ندارم دست را
چون شفق از پا گریبان دامن اندر خون کشم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.