هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از زبان عاشقی بیان می‌شود که به دنبال وصال با معشوق (که می‌تواند نماد خداوند یا عشق حقیقی باشد) است. شاعر از عقل و نفس فاصله گرفته و خود را کاملاً به عشق و حالات معنوی معشوق سپرده است. او از تعلقات دنیوی مانند کفر و دین، ما و من گذر کرده و تنها آرزویش رسیدن به معشوق است. شاعر تأکید می‌کند که هیچ چیزی نمی‌تواند جای معشوق را بگیرد و حتی اگر دنیا به هم بریزد، عشق او پابرجا خواهد ماند. در پایان، شاعر از گفتگو با عقل و ملامت‌های بی‌فایده آن می‌گوید و به دنبال راهی برای بیان حالات عاشقانه خود است.
رده سنی: 16+ محتوا دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و مفاهیم به سطحی از بلوغ فکری نیاز دارند.

شمارهٔ ۱۰۳۷

مستم از اقداحِ مالا مالِ تو
وز شرابِ کشفِ وجد و حالِ تو

نیست ما را نسبتی با عقل و نفس
زآن که هر مرغی ندارد بالِ تو

گرچه عقل و نفسِ ما در عینِ عشق
هم سلامان است و هم ابسالِ تو

عقل و نفس و جسم و جان آماده‌اند
منتظر بر عزمِ استقبالِ تو

تا بر افتد کفر و دین و ما و من
آرزومندم به استیصالِ تو

بر تو هرگز من نمی‌خواهم بدل
هم تو باشی هم تویی اَبدالِ تو

چون منی را خود به بازارِ قبول
بر نیارد قیمتی دلّالِ تو

آسمان گر بر زمین افتد چه باک
چون بود ثابت قدم حمّالِ تو

در جوارِ عشق سدّی محکم است
گو جهان بر هم زند زلزالِ تو

بگذرانم وادیِ وهم و خیال
گر برون آیم به استدلالِ تو

با نزاری گفتم ای شوریده‌سر
با که گویم فصلی از احوالِ تو

گفت ای عقل از ملامت تا به کی
چند از این بی‌هوده قیل و قالِ تو
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۳۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.