هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه، بیانگر درد و اشتیاق شاعر به معشوق است. او از معشوق می‌خواهد که نرود و با وجود همه جفاها و سختی‌ها، وفاداری و عشق خود را اعلام می‌کند. شاعر حتی حاضر است به خاطر رضای معشوق کشته شود و از او می‌خواهد که به عشق و وفاداری او توجه کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن‌ها ممکن است برای سنین پایین‌تر دشوار باشد. همچنین، برخی از مضامین مانند جفا و درد عشق ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب باشد.

شمارهٔ ۱۰۵۱

بیا که جانِ منی جانِ من بیا بمرو
مکن به کامِ رقیبان مکن مرا بمرو

اگر رضایِ تو در کشتنِ من است بکش
رضا رضایِ تو دارم بدین رضا بمرو

به هر قفا که دهی شاکرم هلا باز آی
به هر جفا که کنی راضی ام بیا بمرو

به سوزِ سینه ی من مبتلا شوی بنشین
روا مدار بترس آخر از خدا بمرو

اگر به مصلحت از دستِ من بخواهی رفت
به رغمِ مدّعیان از سرِ وفا بمرو

هر آن جفا که ز بیگانه می رود بر من
رواست گو ز دلم داغِ آشنا بمرو

گر از سرِ تو برفت آن که دست گیرت بود
تو باری از سرِ پیمان نزاریا بمرو
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۵۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۵۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.