هوش مصنوعی: این شعر از حسرت و اندوه شاعر نسبت به روزهای سخت گذشته و بی‌وفایی دیگران سخن می‌گوید. او از عشق و وابستگی‌های نافرجام خود یاد می‌کند و ستایشی از معشوق دارد که همچون ستاره‌ای روشنگر زندگی‌اش است. شاعر همچنین از رسوایی ناشی از عشق و دوری از پارسایی می‌گوید و در نهایت، عشق حقیقی را تنها در پرستش معبود می‌داند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و عرفانی عمیق است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رسوایی و بی‌وفایی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۲۲

وبال جان اسیران مکن رهایی را
مده به اهل وفا یاد بی‌وفایی را

به مرگ هم نبریدم به هرکه پیوستم
کسی نخوانده چو من جزو آشنایی را

میسرست وصالت مرا ولی چه وصال
که یاد می‌کنم ایام بی‌نوایی را

زهی ستاره روشن که دیده شب چو چراغ
تمام کرد به روی تو روشنایی را

مرا ز عشق بتان پیشه مشق رسوایی‌ست
فکنده‌ام ز قلم حرف پارسایی را

به جز تو قدسی اگر داده دل به یار دگر
قبول کرده ز بت دعوی خدایی را
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.