۳۳۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۵

چو نمی‌کنی نگاهی به ستم مران خدا را
نکنی اگر نوازش مشکن دل گدا را

همه حیرتم که هرگز چو نبوده آشنایی
به جهان که گفته چند این سخنان آشنا را

چو شدی تمام خواهش چه زنی در اجابت؟
به دم فسرده هرگز نبود اثر دعا را

شده قاصد آنچنان کم به میان دوست‌داران
که ز مصر سوی کنعان نفتد گذر صبا را

نفسی ز من نگشتی دل نازک تو غافل
به تو گر خدای دادی دل مهربان ما را

ز طراوت جمالت به هزار دیده مرغان
نکنند فرق از هم به چمن گل و گیا را

غم عشق را به صد جان چو کنند بیع قدسی
ندهی ز دست ارزان گهر گران‌بها را
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.