۳۳۲ بار خوانده شده
گشته چون آینه روشن دل بیکینه ما
تا فتد عکس جمال تو در آیینه ما
غمزهات ناوک بیداد نیاورده به زه
دل به خون گشته ز مژگان تو در سینه ما
گرمی سلسه عشق ز داغ دل ماست
گوهر درد برد عشق ز گنجینه ما
عشق پیوسته به تعلیم جنون مشغول است
رسم آزادشدن نیست در آدینه ما
دوش بودیم ز وصل تو چو قدسی محروم
هست تا روز جزا حسرت دوشینه ما
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
تا فتد عکس جمال تو در آیینه ما
غمزهات ناوک بیداد نیاورده به زه
دل به خون گشته ز مژگان تو در سینه ما
گرمی سلسه عشق ز داغ دل ماست
گوهر درد برد عشق ز گنجینه ما
عشق پیوسته به تعلیم جنون مشغول است
رسم آزادشدن نیست در آدینه ما
دوش بودیم ز وصل تو چو قدسی محروم
هست تا روز جزا حسرت دوشینه ما
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.