هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد دوری از معشوق و بی‌نصیبی از وصال او می‌نالد. او از نگاه‌های بی‌ثمر، دعاهای بی‌پاسخ و ترس از رد شدن توسط معشوق سخن می‌گوید. همچنین، از سوختن جسم قدسی و تبدیل آن به همایی بی‌نصیب ابراز نگرانی می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند درد دوری و ناامیدی ممکن است برای سنین پایین سنگین باشد.

شمارهٔ ۵۸

چند باشد دل ز وصل دل‌ربایی بی‌نصیب
چند باشد گوشم از آواز پایی بی‌نصیب

رخ مپوش از من گهِ نظّاره این عیب است عیب
کز سر خوان کریم آید گدایی بی‌نصیب

چند آیم بر سر راه و ز بیم خوی تو
چشم از نظّاره و لب از دعایی بی‌نصیب

وقت رفتن جسم قدسی را مسوز ای آه گرم
تا نگردد ز استخوان او همایی بی‌نصیب
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.