هوش مصنوعی: این شعر از عشق، درد و رنج عاشقانه، احساس تنهایی و جستجوی معنا در زندگی سخن می‌گوید. شاعر از داغ‌های دل، بی‌خودی، و تاریکی راه می‌گوید و به دنبال نور و آرامش می‌گردد. همچنین، اشاره‌ای به زیبایی‌های طبیعت و تضاد آن با حال درونی شاعر دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد عشق و تنهایی نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۶۲

دلی که عشق نکردش چو لاله داغ کجاست
خبر دهید که فانوس بی‌چراغ کجاست

به دیده خون ز دلم دیردیر می‌آید
کسی که زود کند باده در ایاغ کجاست

هزار داغ به دل دارم و نمی‌دانم
ز بی‌خودی که مرا دل کجا و داغ کجاست

نظاره گل و فریاد عندلیب خوش است
دلم گرفته ز مجلس، بهار و باغ کجاست

نسیم عافیت از ملک ما نمی‌خیزد
به کشوری که غمت ره برد، فراغ کجاست

طریق عشق تو بی خون دیده نتوان رفت
چو روز من شده تاریک ره چراغ کجاست

به کوی تیره‌دلان جا نکرده‌ام قدسی
درین چمن که منم آشیان زاغ کجاست
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.