هوش مصنوعی: این شعر به موضوعاتی مانند پاک‌بینی، عشق، رنج، وحدت در کثرت، و سفر می‌پردازد. شاعر بیان می‌کند که برای فرد پاک‌بین، همه چیز یکسان است و تفاوتی بین گل و خاشاک نیست. همچنین، او از رنج‌های عشق و بلا سخن می‌گوید و اشاره می‌کند که در نهایت، همه چیز به وحدت می‌رسد. شعر با توصیه به سفر و ترک قفس پایان می‌یابد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای خوانندگان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج و بلاء نیاز به درک و تجربه بیشتری دارد که معمولاً در سنین بالاتر حاصل می‌شود.

شمارهٔ ۷۰

چشم عیبت چو نباشد گل و خاشاک یکی‌ست
پاک‌بین را همه جانب نظر پاک یکی‌ست

عالمی قرب غمت یافته اما نه چو من
کشته بسیار ولی بسته فتراک یکی‌ست

زخم شمشیر بلا بر سر هم می‌آید
خورده صد تیغ مرا بر جگر و چاک یکی‌ست

قرب بعدم نشود موجب شادی و ملال
پیش سودازدگان قدر گل و خاک یکی‌ست

هرکجا هست ملالی همه مخصوص من است
هیچ‌جا نیست ز غم خالی و غمناک یکی‌ست

غیر آیینه کسی روی تو را سیر ندید
کوکب سعد همانا که بر افلاک یکی‌ست

نکته‌سنجان همه یک نوع شناسند سخن
در طبیعت همه‌جا نشات ادراک یکی‌ست

قدسی از حب وطن چند نشینی به قفس؟
خیز و پرواز سفر کن همه‌جا خاک یکی‌ست
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.