هوش مصنوعی: این شعر از حافظ، غم و اندوه ناشی از عشق و جدایی را بیان می‌کند. شاعر از درد دل شکسته، ناامیدی و فنا در دریای غم سخن می‌گوید و از زیبایی معشوق و تأثیر آن بر روح و جان خود یاد می‌کند. همچنین، اشاراتی به مفاهیمی مانند کفر، تقدس و تمثیل‌های طبیعت مانند مرغ، عقاب و پروانه دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه، استفاده از استعاره‌های پیچیده و لحن غمگین شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی اشارات مانند 'کفر' و 'تهی‌کاسگی' نیاز به سطحی از بلوغ فکری برای تفسیر دارند.

شمارهٔ ۹۰

تا آفت غم لازمه طبع شراب است
می بوی خوش و ساغر ما چشم خراب است

چون نشکندم دل، که ز پوشیدن رویت
آن را که شکستی نرسد، طرف نقاب است

کفرست تهی‌کاسگی باده‌پرستان
خالی چو شد از می قدحم، دیده پر آب است

مرغی که برد نامه من ، صورت حالش
نقشی‌ست که بر پنجه پرخون عقاب است

اسباب تماشای جمال تو نگنجد
در خانه چشمی که به اندازه خواب است

در بحر غمت گشت فنا هرکه نفس زد
این شیوه درین ورطه نه مخصوص حباب‌ است

قاصد چو برد نام تو سوزد دل ما را
پروانه ما از خبر شمع، کباب است

نگرفت وطن در دل قدسی غم دنیا
این خانه نشد جغدنشین، گرچه خراب است
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.