هوش مصنوعی: این شعر از حافظ، به موضوعاتی مانند عشق، رنج، وابستگی به غم و ناپایداری شادی‌ها می‌پردازد. شاعر بیان می‌کند که جان وقتی به غم عادت کند، شادی را درک نمی‌کند و دل‌هایی که به سوگ عادت کرده‌اند، دشمن شادی هستند. همچنین، اشاره‌ای به عشق و دشواری جدایی از معشوق دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج و غم نیاز به بلوغ فکری برای درک بهتر دارند.

شمارهٔ ۱۰۶

لذت شادی نداند جان چو با غم خو گرفت
دشمن عیدست هر دل کو به ماتم خو گرفت

دایم از جام بلا زهر هلاهل می‌کشد
کی لب عاشق به آب خضر و زمزم خو گرفت؟

زاهد از عشق نکورویان مکن منع دلم
هست مشکل، کندن از هم دل، چو با هم خو گرفت

دل ز سنبل نشکفد، تکلیف گلزارش مکن
هرکه را چون من دلش با زلف پرخم خو گرفت

دامنت خواهد شدن قدسی پر از خون جگر
گریه از هم نگسلد چشمی که با غم خو گرفت
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.