هوش مصنوعی:
این شعر از عشق و رنجهای ناشی از آن سخن میگوید. شاعر از درد فراق و اشکهایش مینالد و به طبیعت و عناصر آن مانند باد، ابر، و سرو اشاره میکند تا احساسات خود را بیان کند. همچنین، به هنر و استادی در عشق اشاره دارد و تأکید میکند که هرکس شاگرد این راه شود، استاد خواهد شد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد. همچنین، برخی از اشارات مانند رنج و گریه نیاز به درک بالاتری از احساسات انسانی دارد.
شمارهٔ ۱۰۵
هر سر موی من از دود تو در فریاد است
نالهام نغمه نی نیست که گویی بادست
دیده بینور شود گر نکنم گریه چو شمع
مردم چشم مرا خانه ز سیل آباد است
تندی خوی تو از تاله فرو بسته لبم
ورنه حیثیت مرغان چمن فریادست
برگ سبزی به چمن کو که نشوید ابرش؟
بر خط سبز مکن تکیه که سرو آزادست
بر سر چارسوی عشق هنرمندانند
هرکه شاگردی این طایفه کرد استادست
نالهام نغمه نی نیست که گویی بادست
دیده بینور شود گر نکنم گریه چو شمع
مردم چشم مرا خانه ز سیل آباد است
تندی خوی تو از تاله فرو بسته لبم
ورنه حیثیت مرغان چمن فریادست
برگ سبزی به چمن کو که نشوید ابرش؟
بر خط سبز مکن تکیه که سرو آزادست
بر سر چارسوی عشق هنرمندانند
هرکه شاگردی این طایفه کرد استادست
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.