۲۸۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۲۱

روح‌القدس ار دیده گشاید به جمالت
ایمن ننشیند ز فریب خط و خالت

در هیچ چمن چون تو گلی نیست، ندانم
دهقان ز گلستان که آورده نهالت

گرد سر اعجاز تو گردم که شود شب
آتشکده سینه گلستان ز خیالت

شادم که مرا قابل هجران شمری هم
من کیستم و آرزوی بزم وصالت

ای مرغ حرم بر قفس مرغ گرفتار
زنهار مزن پر که بسوزد پر و بالت

شب‌ها تو به خواب خوش و از شوق تو قدسی
گردد همه شب گرد سراپای خیالت
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.