هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از احساسات عمیق و دردناک خود سخن میگوید، با استفاده از تصاویر شاعرانهای مانند جام عکس لالهگون، کف دست رنگ خون گرفته و اشک بیملاحظه مرغان باغ. او از رنج و اندوهی میگوید که در وجودش نفوذ کرده و هویت او را تحت تأثیر قرار داده است.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاطفی عمیق و تصاویر شاعرانهای است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده یا سنگین باشد. درک کامل آن نیاز به بلوغ فکری و تجربهی احساسی بیشتری دارد.
شمارهٔ ۱۴۱
دستم ز جام عکس می لالهگون گرفت
گل چیدم آنقدر که کفم رنگ خون گرفت
ممنون دُرد و صاف حریفان نمیشود
چون نرگس آنکه ساغر خالی، شگون گرفت
از اشک بیملاحظه مرغان باغ را
این شرم بس که دامن گل رنگ خون گرفت
چون مهر در رگ همه کس جای کردهام
قدسی شکست رنگ مرا هرکه خون گرفت
گل چیدم آنقدر که کفم رنگ خون گرفت
ممنون دُرد و صاف حریفان نمیشود
چون نرگس آنکه ساغر خالی، شگون گرفت
از اشک بیملاحظه مرغان باغ را
این شرم بس که دامن گل رنگ خون گرفت
چون مهر در رگ همه کس جای کردهام
قدسی شکست رنگ مرا هرکه خون گرفت
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.