هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از غم و اندوه فراوان خود می‌گوید و ترس از طوفان غم را بیان می‌کند. او از رنج‌های عشق و هجران می‌نالد و احساس می‌کند که بار محنت، جسم و روحش را فرسوده است. تصاویری مانند اشک‌های بی‌پایان، طوفان دریا و کوه غم، عمق اندوه او را نشان می‌دهد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عمیق عاطفی مانند غم، هجران و رنج‌های عشق است که درک آن‌ها برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تصاویر پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد.

شمارهٔ ۱۵۳

از چشمه‌سار چشمم از بس که نم برآید
ترسم که رفته رفته طوفان غم برآید

از اتحاد چشمم با پای، در ره عشق
مالم چو دیده بر خاک، نقش قدم برآید

گر دست شام هجران گیرد گلوی شب را
مشکل که تا قیامت، از صبح، دم برآید

در موج‌خیز دریا هر لحظه نیست طوفان
کز رشک آب چشمم دریا به هم برآید

از بار محنت دل فرسود جسم قدسی
یک مشت استخوان چند با کوه غم برآید؟
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.