هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که در آن شاعر از عشق و درد فراق سخن میگوید. او از ترس از دست دادن معشوق و عذاب عشق مینالد، اما در عین حال به امید وصال و لذتهای عشق نیز اشاره میکند. همچنین، در ابیاتی به مفاهیمی مانند مرگ، حشر، و رضایت به قضا و قدر الهی پرداخته شده است.
رده سنی:
16+
متن شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی ابیات به موضوعاتی مانند مرگ و حشر اشاره دارند که نیاز به سطحی از بلوغ فکری برای درک دارد.
شمارهٔ ۱۷۷
چشم ترم گهی که به آن خاک پا رسد
باشد چنان که تشنه به آب بقا رسد
از لذت خدنگ تو ترسم که روز حشر
من کشته تو باشم و دعوای ترا رسد
گل را کند ذخیره صدساله در کنار
بوی خوش تو گر به مشام صبا رسد
ساقی که هیچکس ز میاش ناامید نیست
ریزد به شیشه زهر چو نوبت به ما رسد
قدسی مساز رنجه، دل از لاف دوستی
هر بوالهوس به پایه عاشق کجا رسد
باشد چنان که تشنه به آب بقا رسد
از لذت خدنگ تو ترسم که روز حشر
من کشته تو باشم و دعوای ترا رسد
گل را کند ذخیره صدساله در کنار
بوی خوش تو گر به مشام صبا رسد
ساقی که هیچکس ز میاش ناامید نیست
ریزد به شیشه زهر چو نوبت به ما رسد
قدسی مساز رنجه، دل از لاف دوستی
هر بوالهوس به پایه عاشق کجا رسد
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.