هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که در آن شاعر از درد عشق، ناامیدی، امید به لطف الهی و رنج‌های روحی خود سخن می‌گوید. او از شکست‌های عاطفی، ناامیدی‌ها و در عین حال امید به رحمت الهی می‌نویسد. همچنین، اشاراتی به طبیعت و نمادهای آن مانند گلزار، خزان، و باد صبا دارد که به زیبایی در خدمت بیان احساسات شاعر قرار گرفته‌اند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند ناامیدی و رنج عاطفی نیاز به بلوغ فکری دارد تا به درستی درک شود.

شمارهٔ ۲۱۸

یا رب چرا به درد دلم دیروا رسید
از دل شکستنم به دلش چون صدا رسید

گلزار حسن را چه غم از آفت خزان
برگی اگر فتاد گلی از قفا رسید

کشت امید من چو پی برق شد سیاه
تا شعله غمت به کدامین گیا رسید

لطف تو بود بیشتر از خواهش دلم
هر مدعایم از تو به صد مدعا رسید

ناسور شد جراحتم از بوی طره‌ای
باز این نسیم لطف به من از کجا رسید

بی گریه کی شگفتی دل میسرست؟
گلشن ز فیض قطره به نشو و نما رسید

در چارسوی عشق بجز من کسی نماند
از هر طرف رسید بلایی، به ما رسید

در حیرتم که در قدم جغد بود گنج
چون میمنت به سایه بال هما رسید؟

قاصد میان عاشق و معشوق رسم نیست
شد فاش هر خبر که به گوش صبا رسید

تا شیشه امید که پهلو به سنگ زد؟
کامشب صدای ناله به گوش آشنا رسید

هرگز به گرد وادی ما محملی نگشت
در حیرتم که بانگ جرس از کجا رسید

ساقی که هیچ‌کس ز می‌اش ناامید نیست
در شیشه ریخت زهر چو نوبت به ما رسید

قدسی، ندید روزن ما روی آفتاب
..............................
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.