هوش مصنوعی: این متن شعری است که از احساس ناامیدی، غم و اندوه ناشی از دوری و جدایی سخن می‌گوید. شاعر از ناله‌هایش می‌گوید که امیدوار است کسی آنها را بشنود. او از عشق و تأثیر آن بر زندگی خود می‌نویسد و اشاره می‌کند که هرجا می‌نشیند، غم همراه اوست. همچنین، از دل‌بستگی به معشوق و تأثیر حضور او بر روحیه خود سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاطفی عمیق و غم‌انگیز است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد. همچنین، درک برخی از استعاره‌ها و مفاهیم ادبی آن نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۲۲۰

رنجیدن تو باعث نومیدی من شد
پیراهن امید، مرا بی تو کفن شد

شاید که کسی گوش کند ناله ما هم
بایست هم‌آواز به مرغان چمن شد

معموری منزل بود از صاحب منزل
هرجا که نشستیم دمی، بیت حزن شد

افکند هما سایه ولی بر سر خاکم
شد تیرگی از جامه بختم، چو کفن شد

بهبودی احوال دل از سعی فلک نیست
بر گلخن اگر عشق گذر کرد، چمن شد

ما را نتوان گفت مسافر که به غربت
هرجا که نشستیم به باد تو وطن شد

زان دل نکنم چاک، که بیرون نروی تو
کز نکهت زلف تو دلم رشک ختن شد

سودای دگر نیست میان خط و زلفش
هز فتنه که شد بر سر آن چاه ذقن شد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.