هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از عشق و فراق سخن می‌گوید، با تصاویری مانند گلعذار، تیر و آهوان، و مرده‌ای که از لحد برمی‌خیزد. شاعر از شوق دیدار معشوق و درد فراق می‌نالد و از اشک‌های بی‌پایان و دل داغدار خود سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین، برخی تصاویر مانند مرده‌ای که از لحد برمی‌خیزد ممکن است برای کودکان نامناسب باشد.

شمارهٔ ۲۲۱

به عزم جلوه چو آن گلعذار برخیزد
نشان عافیت از روزگار برخیزد

ز شوق تیر نگنجند آهوان در پوست
به عزم صید چو آن شهسوار برخیزد

اگر به مرده صد ساله بگذری ز لحد
ز شوق روی تو بی‌اختیار برخیزد

به سوی من چو گذر کرده‌ای دمی بنشین
که حسرت از دل امیدوار برخیزد

غم فراق تو چون تیغ بر میان بندد
ز زندگانی خضر اعتبار برخیزد

ز ابر دیده ازان سیل اشک می‌بارم
که غیر ازان سر کو، چون غبار برخیزد

به داغ عشق تو قدسی چو جان دهد، ز گلش
به جای سبزه، دل داغدار برخیزد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.