۲۶۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۴۲

یاد روی تو هم‌آغوش گلستانم کرد
لذت درد تو آسوده ز درمانم کرد

کفر و دین باختم از نیم‌نظر بر رخ دوست
دیده رسواشده گبر و مسلمانم کرد

نفسی بی تو گر از سینه تنگم سر زد
برق الماس شد و سر به گریبانم کرد

چون صبا، سنبل امید در آغوشم بود
بخت بد شانه‌کش طره حرمانم کرد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.