هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از شور و اضطراب عاشق سخن می‌گوید که در حیرت و سردرگمی ناشی از عشق و جذبه‌ی معشوق گرفتار شده است. شاعر از اضطراب، بی‌قراری و حیرت خود می‌گوید و اشاره می‌کند که چگونه معشوق او را بی‌قرار و پریشان ساخته است. همچنین، از نگاه عرفانی، این شعر به جستجوی معنا و حقیقت در پس پرده‌ی ظواهر نیز اشاره دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه‌ی این شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از اشارات عرفانی و احساسی نیاز به درک و تجربه‌ی بیشتری دارند که معمولاً در سنین بالاتر حاصل می‌شود.

شمارهٔ ۲۵۶

نو نیاز خواهشم، لیک از حجابم ساختند
سربسر مهرم، ز نور آفتابم ساختند

روز و شب بر خویش می‌پیچم ز حیرت شعله‌وار
زلف معشوقم مگر، کز اضطرابم ساختند؟

{بیاض}
حیرتی دارم که چون مست شرابم ساختند

صورتش را از ازل در چشم من دادند جا
بی‌نیاز از ناز گلبرگ نقابم ساختند

چون دل عاشق نمی‌گیرم دمی یک جا قرار
زانکه همچون شعله، محض اضطرابم ساختند

داشتم یک دل، ز من بردند و دیگر ساختند
گلرخان شرمنده خویش از جوابم ساختند

دیده کی بر هم نهم چون چشم روزن تا به روز؟
تا خیال غمزه را آشوب خوابم ساختند

چون نیابم گوهر معنی به صورت، کز ازل
غوطه‌زن در بحر دقت چون حبابم ساختند
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.