هوش مصنوعی: این شعر بیانگر غم و اندوه عمیق شاعر از فراق معشوق است. شاعر از درد عشق و جدایی می‌نالد و احساسات خود را با تصاویر شاعرانه‌ای مانند جاری شدن خون از چشم و آتش در جیحون توصیف می‌کند. او از بی‌قراری دل و ناله‌های شبانه می‌گوید و تأکید می‌کند که عشق او افسانه نیست و از سر جنون است. شاعر همچنین به دشواری فراموشی مهر معشوق اشاره می‌کند و ناله‌های خود را به گوش او می‌رساند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه‌ی عمیق و احساسات شدید است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین استفاده از استعاره‌ها و تصاویر پیچیده‌ی شاعرانه نیاز به سطحی از بلوغ فکری و احساسی دارد.

شمارهٔ ۲۵۷

ذوق غمت ز سینه محزون نمی‌رود
از دل هوای درد تو بیرون نمی‌رود

هرچند ناز دامن لیلی کشد، دلش
باور مکن که از پی مجنون نمی‌رود

زین چشم خون‌فشان که مرا هست، چرخ را
کشتی کدام روز که در خون نمی‌رود؟

بر دل شبی نمی‌گذرد کز غلوی ضعف
با ناله شبانه به گردون نمی‌رود

از دیده‌ام، کدام نفس،در فراق تو
آتش به جای آب به جیحون نمی‌رود؟

راه نفس ز خون دلم بسته می‌شود
گر یک نفس ز دیده مرا خون نمی‌رود

ای عاقلان فسانه مخوانید بر سرم
کز سر جنون عشق به افسون نمی‌رود

ای نور دیده زندگی‌ام بی تو مشکل است
آسان ز سینه مهر تو بیرون نمی‌رود

ناز و کرشمه تو به چشم غزال نیست
مجنون تو ز شهر به هامون نمی‌رود

باید رسد به گوش تو افغان من، چه باک
گر ناله‌ام ز ضعف به گردون نمی‌رود

قدسی کدام روز که از گریه، دیده‌ام
همچون حباب بر سر جیحون نمی‌رود
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.