۲۷۰ بار خوانده شده
ذوق غمت ز سینه محزون نمیرود
از دل هوای درد تو بیرون نمیرود
هرچند ناز دامن لیلی کشد، دلش
باور مکن که از پی مجنون نمیرود
زین چشم خونفشان که مرا هست، چرخ را
کشتی کدام روز که در خون نمیرود؟
بر دل شبی نمیگذرد کز غلوی ضعف
با ناله شبانه به گردون نمیرود
از دیدهام، کدام نفس،در فراق تو
آتش به جای آب به جیحون نمیرود؟
راه نفس ز خون دلم بسته میشود
گر یک نفس ز دیده مرا خون نمیرود
ای عاقلان فسانه مخوانید بر سرم
کز سر جنون عشق به افسون نمیرود
ای نور دیده زندگیام بی تو مشکل است
آسان ز سینه مهر تو بیرون نمیرود
ناز و کرشمه تو به چشم غزال نیست
مجنون تو ز شهر به هامون نمیرود
باید رسد به گوش تو افغان من، چه باک
گر نالهام ز ضعف به گردون نمیرود
قدسی کدام روز که از گریه، دیدهام
همچون حباب بر سر جیحون نمیرود
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
از دل هوای درد تو بیرون نمیرود
هرچند ناز دامن لیلی کشد، دلش
باور مکن که از پی مجنون نمیرود
زین چشم خونفشان که مرا هست، چرخ را
کشتی کدام روز که در خون نمیرود؟
بر دل شبی نمیگذرد کز غلوی ضعف
با ناله شبانه به گردون نمیرود
از دیدهام، کدام نفس،در فراق تو
آتش به جای آب به جیحون نمیرود؟
راه نفس ز خون دلم بسته میشود
گر یک نفس ز دیده مرا خون نمیرود
ای عاقلان فسانه مخوانید بر سرم
کز سر جنون عشق به افسون نمیرود
ای نور دیده زندگیام بی تو مشکل است
آسان ز سینه مهر تو بیرون نمیرود
ناز و کرشمه تو به چشم غزال نیست
مجنون تو ز شهر به هامون نمیرود
باید رسد به گوش تو افغان من، چه باک
گر نالهام ز ضعف به گردون نمیرود
قدسی کدام روز که از گریه، دیدهام
همچون حباب بر سر جیحون نمیرود
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.