هوش مصنوعی: این شعر از عشق، فراق و رنج‌های عاشقانه سخن می‌گوید. شاعر از اشک‌های بی‌پایان، خاطرات تلخ و شیرین، و امیدهای بربادرفته می‌نالد. همچنین، اشاراتی به مفاهیم عرفانی مانند سفر معنوی و فریبندگی دنیا دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات مانند مستی و میکده نیاز به سطحی از بلوغ فکری برای تفسیر دارند.

شمارهٔ ۲۶۸

هنوزم از مژه، کار سحاب می‌آید
هنوز دجله به چشمم سراب می‌آید

ز دل به جز کف خاکستری نماند و هنوز
نفس ز سینه چو دود از کباب می‌آید

به آفتاب هم این خیرگی گمانم نیست
که با فروغ رخت از نقاب می‌آید

کسی که دی ز مقیمان کعبه بود، امروز
ز راه میکده مست و خراب می‌آید

کسی که رفته به دریای عشق، می‌داند
که کار سیل ز یک قطره آب می‌آید

درین محیط ز انداز موج دانستم
که بر سفینه شکست از حباب می‌آید

نسیم زلف تو بر گل وزیده پنداری
که بوی نافه چین از گلاب می‌آید

ز ره به وعده وصل بتان مرو قدسی
که تشنه با لب خشک از سراب می‌آید
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۶۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۶۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.