۲۵۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۸۰

آسیب واعظان به ایاغم نمی‌رسد
از باد، آفتی به چراغم نمی‌رسد

از بس که باز می‌کنم از کار دل گره
ناخن به تازه‌کردن داغم نمی‌رسد

گلشن پر از گل است، ولیکن ز هیچ گل
بوی محبتی به دماغم نمی‌رسد

عشق است نخل میوه باغ دلم، ازان
دست کسی به میوه باغم نمی‌رسد

قدسی ز خیل گمشدگان محبتم
از جستجو کسی به سراغم نمی‌رسد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۸۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.