هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از حسرت و اشتیاق شاعر به وصال معشوق و ناتوانی در رسیدن به آن سخن می‌گوید. شاعر با وجود نزدیکی به کعبه و معشوق، هنوز در قید احرام و دوری است. او از ناپختگی خود در عشق می‌گوید و اینکه همچنان مشتاق پیغام یار است. شعر با تصاویری از آتش، خاکستر، می‌و مستی، و افکار پیچیده، احساسات عمیق و متضاد شاعر را نشان می‌دهد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه، استفاده از استعاره‌های پیچیده و احساسات شدید ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند حسرت، دوری، و مرگ ممکن است برای سنین پایین‌تر سنگین باشد.

شمارهٔ ۲۸۷

کام جانم با من و من در پی کامم هنوز
کعبه با خود دارم و در قید احرامم هنوز

کی رسد در عشق، لاف پختگی کس را، که من
همچو خاکستر ز آتش زادم و خامم هنوز

مستی حیرت مرا محروم کرد از ذوق وصل
یار در آغوش و من مشتاق پیغامم هنوز

از تپیدن‌های دل دانم که بعد از مرگ هم
وام باید کرد از سیماب، آرامم هنوز

ذوق آغاز محبت بین، که در راه طلب
صرف شد عمر و به شوق اولین گامم هنوز

زانکه بودی مجلس افروزم، شد ایامی و هست
صبح صادق خوشه‌چین از خرمن شامم هنوز

اول بزم و مرا ساغر ز زهر رشک پر
تا چه خون دل دهد ساقی در انجامم هنوز

میل خاطر، آفت بال است صید عشق را
قدسی از قیدم رها کردند و در دامم هنوز
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۸۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.